گروه کامپیوتر دانشگاه آزاد

اساتید و دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی

گروه کامپیوتر دانشگاه آزاد

اساتید و دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
زکات علم، نشر آن است. گروه کامپیوتر دانشگاه آزاد با هدف خدمت به دانش آموزان ، دانشجویان و آنهایی که علاقه به برنامه نویسی و طراحی و کلیه امور تخصصی کامپیوتر دارند با هدف نشر علم خدمت رسانی کند امید است کاربران در جهت تحقق این اهداف والا یار و همدم ما باشند . . .

آخرین نظرات

در اقصای گیتی بگشتم بسی

بسر بردم ایام با هر کسی

تمتع به هر گوشه‌ای یافتم

ز هر خرمنی خوشه‌ای یافتم

چو پاکان شیراز، خاکی نهاد

ندیدم که رحمت بر این خاک باد

تولای مردان این پاک بوم

برانگیختم خاطر از شام و روم

دریغ آمدم زان همه بوستان

تهیدست رفتن سوی دوستان

بدل گفتم از مصر قند آورند

بر دوستان ارمغانی برند

مرا گر تهی بود از آن قند دست

سخنهای شیرین‌تر از قند هست

نه قندی که مردم بصورت خورند

که ارباب معنی به کاغذ برند

چو این کاخ دولت بپرداختم

بر او ده در از تربیت ساختم

یکی باب عدل است و تدبیر و رای

نگهبانی خلق و ترس خدای

دوم باب احسان نهادم اساس

که منعم کند فضل حق را سپاس

سوم باب عشق است و مستی و شور

نه عشقی که بندند بر خود بزور

چهارم تواضع، رضا پنجمین

ششم ذکر مرد قناعت گزین

به هفتم در از عالم تربیت

به هشتم در از شکر بر عافیت

نهم باب توبه است و راه صواب

دهم در مناجات و ختم کتاب

به روز همایون و سال سعید

به تاریخ فرخ میان دو عید

ز ششصد فزون بود پنجاه و پنج

که پر در شد این نامبردار گنج

بمانده‌ست با دامنی گوهرم

هنوز از خجالت سر اندر برم

که در بحر لؤلؤ صدف نیز هست

درخت بلندست در باغ و پست

الا ای هنرمند پاکیزه خوی

هنرمند نشنیده‌ام عیب جوی

قبا گر حریرست و گر پرنیان

بناچار حشوش بود در میان

تو گر پرنیانی نیابی مجوش

کرم کار فرمای و حشوم بپوش

ننازم به سرمایهٔ فضل خویش

به دریوزه آورده‌ام دست پیش

شنیدم که در روز امید و بیم

بدان را به نیکان ببخشد کریم

تو نیز ار بدی بینیم در سخن

به خلق جهان آفرین کار کن

چو بیتی پسند آیدت از هزار

به مردی که دست از تعنت بدار

همانا که در پارس انشای من

چو مشک است کم قیمت اندر ختن

چو بانگ دهل هولم از دور بود

به غیبت درم عیب مستور بود

گل آورد سعدی سوی بوستان

بشوخی و فلفل به هندوستان

چو خرما به شیرینی اندوده پوست

چو بازش کنی استخوانی در اوست

اشعار سعدی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی