گروه کامپیوتر دانشگاه آزاد

اساتید و دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی

گروه کامپیوتر دانشگاه آزاد

اساتید و دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
زکات علم، نشر آن است. گروه کامپیوتر دانشگاه آزاد با هدف خدمت به دانش آموزان ، دانشجویان و آنهایی که علاقه به برنامه نویسی و طراحی و کلیه امور تخصصی کامپیوتر دارند با هدف نشر علم خدمت رسانی کند امید است کاربران در جهت تحقق این اهداف والا یار و همدم ما باشند . . .

آخرین نظرات

مخصوص کاربرای گروه کامپیوتردوستان عزیز در نظرات این قسمت اعتراف های خود را بنویسید تا در سایت بگذاریم .











عاشق :

اعتراف عاشق

باران :

اعتراف باران

Amir2013:

اعتراف amir2013

مریم72:

اعتراف مریم72

پردیس:

اعتراف پردیس

Amir2013:

اعتراف amir2013اعتراف amir2013

تئا :

اعتراف تئا

پری کوچولو:

اعتراف پری کوچولو

هیی:

اعتراف هیی

Nafis:

اعترافnafis

نام شما:

محل اعتراف

   

می توانید رنگ پشت زمینه ی اعتراف هایتان  را بعد از وارد کردن اعتراف  خود وارد کنید تا با رنگ مورد علاقه تان برای کاربران قابل مشاهده باشند.

باتشکر مهدی امینی

نظرات (۲۹)

اعتراف میکنم بعد 3سال جدایی هر روز ی چند بار یادم میوفته... با اینکه خیلیا اومدن و رفتن و یه سریا هنوز هستن... ولی من به یاد دو هستم... (فرزانه)
و یه اعتراف دیگه... میدونم هنوزم همون خرم... :-)
  • 《♤♧علی♧♤》
  • اعتراف میکنم کرم دارم
    اعتراف میکنم بچه که بودم یه ماچ از ماهی قرمز عید سال 1382 کردم
    بیچاره دو روز بعد پوکید !!!
    من اعتراف می کنم که داداشم *امیر* رو با دنیا عوض نمی کنم
  • امیرسام فرجی
  • سلام به همه دوستان من اعتراف میکنم با دوتا از عکسام و مدیر یک چت روم بودن مخ 19تا دخترو زدم الاً هم باهمشون هستم هیچکدومشونم نمیدونن:):))

    یکیشم این عکسمه :)
    http://uploadco.ir/preview.php?user=&file=a1d328762d11af69b64ba995336c1f30ba417b52.jpg
    سلام منم اعتراف میکنم :
    وقتی بچه بودم و قطره فلج اطفال به بچه ها میدادن من دو بار خوردم
    از اون موقع به بعد تا چند سال هر بچه ای میدیدم که توی راه رفتن مشکل داره و ناتوانه
    فکر میکردم من حقش خوردم و ناراحت میشدم
  • حصین تیموری
  • اعتراف میکنم دل یکی رو خیلی بد شکستم الانم نیست که برم و جبران کنم ، کاش یه لحظه دیگه بود تا بگممم بهش
    اعتراف میکنم بعضی اوقات ک باهام قهرمیکنه
    وپیشم نمیخوابه تو خواب گریه میکنم
    اونم میاد بغلم میکنه
    امان از دست این غرور
    ی روز کار دسم میده!!!
    اعتراف میکنم بچه که بودم چرخ دوچرخه دوستم رو با چاقو پنچر کردم
    خدا از سر تقصیراتم بگذره
    من میگم که وبلاگ و وبسایت جای حرف کشی و اعتراف گرفتن نیست، ولی این دفعه واقعا میخوام اعتراف کنم.
    http://bayanbox.ir/id/8291000588073497055?view
    پاسخ:
    خخخ اعترافتو می گن امیر :)
    اعتراف میکنم بچه که بودم وقتی لی لی بازی میکردیم لی لی رو با خط کش میکشیدم ......همچین بچه ی منظمی بودم من
    ها ها ها ها
    خدا نصیب همه یکی کنه از این دهه هفتادیا.....
    خودم!!!!!!!!!!؟!؟!؟!؟!؟!؟
    پاسخ:
    آره
    اعتراف می کنم که نمی تونم هیچ اعترافی کنم.
    برای ادامه ی اعتراف به لینک زیر بروید
    http://bayanbox.ir/id/8291000588073497055?view
    اعتراف می کنم آدمی که از خودم انتظار داشتم،نبودم
    اعتراف میکنم آدم خوبی که باسیتی باشم نبودم
    خدایا کمکم کن
    اعتراف می کنم که اعتراف ها خیلی خنده دار هستن
    سلام توقع نداشتم اینقدر حرفه ای کار کنی عید تو هم مبارک دوست جدید من لینکت کردم
    شاد باشی
    پاسخ:
    سلام ممنون چقدرم حرفه ای باشیم به شما نمی رسیم لینک شما در قسمت لینکستان ما ثبت شد یا علی 
    سلام خسته نباشید
    وبلاگ خوبی دارید
    یاشاسین اذربایجان و دانشگاه سردرود
    دوست عزیز من شما رو لینک کردم لطفا منو هم لینک کنید
    با تشکر
    موفق و موید باشید
    پاسخ:
    با تشکر از شما شما رو با نام ضد دختر لینک کردم موفق باشید یاشاسین آذربایجان و ایران
    اعتراف میکنم دوران دبستانم هروخ ریاضی داشتیم میرفتم کناره بخاری میخوابیدم که تا صب کلی سر و بدنم داغ شه صبی فک کنن مریضم نمیذاشتن برم مدرسه کلی حال میکردم!!!!:-)
    اعتراف میکنم زیادی مردم ازارم
    اعتراف میکنم دیگه خیلی سخته برام دل خودمو نادیده بگیرم بخاطر خوشحال شدن بقیه. واقعا کم آوردم. دیگه نمیخام خوب باشم. میخام مال خودم باشم
    اعتراف ممیکنم وقتی بچه بودم یه بار مامان بابام دعوا کردن منم حشره کش زدم به خودم که مثلا خودکشی کنم تازه وصیت نامم نوشتم یه همچین بروچکی بودم من
    اعتراف میکنم که اعتراف کردن خیلی سخته خخخ
    اعتراف میکنم:اون قدیما وقتی چسبم تموم میشد از پشت کتابام میکندم و ااستفاده میکردم
    این از اوشکول بازی ما
    دهه شصتی ها بود
    خب من اعتراف میکنم وقتی بچه بودم امام خمینی فکرمیکردم خداست خخخخخخخ نخندین کچلا
    اعتراف میکنم:اون قدیما بزرگترین تفریحی که داشتم این بود که وقتی بخاری داغ میشد دستمو پر آب میکردمو میریختم رو بخاری و پییییییییییییییییییس صدا میداد و کلی حال میکردم این از تفریح ما دهه شصتی ها بود
    اعتراف میکنم هیچوقت عشقمو تنها نمیذارم
  • سوگند جون
  • اعتراف میکنم هیچ وقت نخواستم دل یکی رو بشکنم
    عاشق : اعتراف می کنم هیچ کس و بندازه تک عشقم دوس ندارم
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی